مختار
25 شهریور 1397
مختار:
تو چرا از قافله ای #عشق_جاماندی؟?
کیان:
راه گم کردم ابواسحاق...?
مختار:
راه بلدی چون تو که راه گم کند؛?
نابلدان را چه گناه!?
کیان:
#راه را بسته بودند از #بیراهه رفتم.☹️
هر چه تاختم مقصد را نیافتم.?
وقتی به نینوا رسیدم خورشید بر نیزه بود..?
مختار:
#شرط_عشق ؛ جنون است ؛?
ما که ماندیم ،
#مجنون نبودیم....??♂
#محرمانه
#مَن_عَرف_نَفسه_فقد_عَرف_ربَّه
#شرط_اول_قدم_آنست_كه_مجنون باشی
••••••••••••❥?❥••••••••••••