هفته کتاب و کتابخوانی
24 آبان؛ روز کتاب و کتاب خوانی
کتاب وسیله ای است که دانش بشری به مدد آن از تباه شدن مصون می ماند و به آیندگان منتقل می شود. كتاب محصول تجربه هاي بشري و خلاقيتهاي ذهني و آموخته هاي دراز مدت انسان است. سهم كتاب در انتقال دانشها، گاهي به مراتب بيشتر و فراتر از ديگر ابزار آموزشي است.
نامگذاری روز کتاب و کتاب خوانی
در سال 1372 خورشیدی 24 آبان به عنوان روز کتاب و کتابخوانی تعیین شد. این روز، یکی از روزهای هفته کتاب نیز هست. نخستین هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران در روزهای چهارم تا دهم دی ماه سال 1372 با پیام رهبر فرزانه انقلاب اسلامی برگزار شد.
در هفته کتاب، در مدارس، مساجد، دانشگاهها، و استانهای کشور نمایشگاهها و جشنهای کتاب و سخنرانی در موضوع چاپ و نشرِ کتاب برگزار میشود
نظر دهید »
هفته کتاب و کتابخوانی
24 آبان؛ روز کتاب و کتاب خوانی
کتاب وسیله ای است که دانش بشری به مدد آن از تباه شدن مصون می ماند و به آیندگان منتقل می شود. كتاب محصول تجربه هاي بشري و خلاقيتهاي ذهني و آموخته هاي دراز مدت انسان است. سهم كتاب در انتقال دانشها، گاهي به مراتب بيشتر و فراتر از ديگر ابزار آموزشي است.
نامگذاری روز کتاب و کتاب خوانی
در سال 1372 خورشیدی 24 آبان به عنوان روز کتاب و کتابخوانی تعیین شد. این روز، یکی از روزهای هفته کتاب نیز هست. نخستین هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران در روزهای چهارم تا دهم دی ماه سال 1372 با پیام رهبر فرزانه انقلاب اسلامی برگزار شد.
در هفته کتاب، در مدارس، مساجد، دانشگاهها، و استانهای کشور نمایشگاهها و جشنهای کتاب و سخنرانی در موضوع چاپ و نشرِ کتاب برگزار میشود
زینت زن حجاب است
حجاب یعنی چه؟
حجاب در اسلام یعنی پوشش کامل بدن بجز گردی صورت و دستها،حجاب یعنی ظاهر نساختن زینتهای پنهانی بنابراین آشکار نمودن لباسهای زینتی مخصوص که در زیر لباسهای عادی یا چادر پوشیده میشود مقبول نیست . حجاب یعنی پوشش بگونه ای نباشد که موجب جلب توجه و تحریک گردد لذا اگر کسی چادر هم پوشیده باشد ولی نوع رنگ آن بگونه ای باشد که موجب جلب توجه و تحریگ گردد جایز نیست
در مسئله حجاب علاوه بر پوشش مسائلی چون آرایش و نوع رفتار و گفتار نیز مد نظر است.بطور کلی اگر بخواهیم بگوئیم حداقل حجاب یعنی اینکه بیحجابی نباید به گونهای باشد که مفسده انگیز باشد.
اینکه در پوشش ملاک چادر است یا نه باید گفت سفارش چادر بدین خاطر استکه که بطور کامل اندام زن را میپوشاند چادر بهترین نوع پوشش است .و الا اگر با پوشش های دیگری نیز بتوان حجاب را رعایت نمود اشکالی ندارد.
چرا حجاب؟
حجاب در اسلام از یک مسأله کلیتر و اساسیتری ریشه میگیرد و آن اینست که اسلام میخواهد انواع التذاذهای جنسی ، چه بصری و لمسی و چه نوع دیگر به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج قانونی اختصاص یابد ، اجتماع منحصرا برای کار و فعالیت باشد . برخلاف سیستم غربی عصر حاضر که کار و فعالیت را با لذتجوئیهای جنسی به هم میآمیز دل ، اسلام میخواهد این دو محیط را کاملا از یکدیگر تفکیک کند .
حال فلسفه حجاب را از جنبه های روانی،خانوادگی،اجتماعی و حفظ ارزشهای زن بررسی کنیم:
1- آرامش روانی
نبودن حریم بین زن و مرد آتش شهوت را شعله ور میسازد. وقتی جوانی افراد بدحجاب را مشاهده میکند ، غریزه جنسی که نیرومندترین غریزه انسان هست در حالت تحریم قرار میگیره و در این حالت است که دچار بیماریهای عصبی و روانی میگردد.اسلام هم میخواهد همه در آرامش روحی و روانی کامل باشند. و راه را هم نشان داده: الف- حجاب ب – عدم چشم چرانی
2-جلوگیری از ناهنجاریهای اجتماعی
که اگر رعایت نشه موجب گسترش فحشاء ، فرزندان نامشروع و غیره خواهد شد
3-استحکام پیوند خانوادگی
هر چقدر برهنگی افزایش یابد طلاق و از هم پاشیدگی کانون خانواده بیشتر میشود و این چیزی است که آمار نشان میدهد.
4- حفظ ارزشهای زن
حجاب زن باعث افزایش احترام آنان میشود برعکس بدحجابی .و اسلام میخواهد ارزشهای زن حفظ شود.این مورد رو میتوانید از مردان سوال کنید
آیا حجاب بی اعتنایی به حق ازادی زنان است؟
در اینجا نباید گفت که اسلام زن را اسیر میکند بلکه این یک وظیفه ایست که بر عهده زن گذاشته شده است . که در آداب و معاشرت آنرا رعایت کند . ایا برای مردان که اجازه داده نمیشود با پوشش غیر مجاز در اجتماع ظاهر شوند نوعی سلب آزادی است؟
* میگویند حجاب باعث حرص و سرکوب کردن غرائز موجب انواع اختلاتهای روانی و روحی میشود؟
جواب از استاد شهید مطهری:
پاسخ این ایراد اینست که درست است که ناکامی ، بالخصوص ناکامی جنسی ، عوارض وخیم و ناگواری دارد و مبارزه با اقتضاء غرائز در حدودی که مورد نیاز طبیعت است غلط است ، ولی برداشتن قیود اجتماعی مشکل را حل نمیکند بلکه بر آن میافزاید . در مورد غریزه جنسی و برخی غرائز دیگر ، برداشتن قیود ، عشق به مفهوم واقعی را میمیراند ولی طبیعت را هرزه و بیبند و بار میکند . در این مورد هر چه عرضه بیشتر گردد هوس و میل به تنوع افزایش مییابد . اینکه راسل میگوید : ” اگر پخش عکسهای منافی عفت مجاز بشود پس از مدتی مردم خسته خواهند شد و نگاه نخواهند کرد ” ، درباره یک عکس بالخصوص و یک نوع بی عفتی بالخصوص صادق است ، ولی در مورد مطلق بی عفتیها صادق نیست یعنی از یک نوع خاص بی عفتی خستگی پیدا میشود ولی نه بدین معنی که تمایل به عفاف جانشین آن شود بلکه بدین معنی که آتش و عطش روحی زبانه میکشد و نوعی دیگر را تقاضا میکند . و این تقاضاها هرگز تمام شدنی نیست . خود راسل در کتاب زناشوئی و اخلاق اعتراف میکند که عطش روحی در مسائل جنسی غیر از حرارت جسمی است . آنچه با ارضاء تسکین مییابد حرارت جسمی است نه عطش روحی . بدین نکته باید توجه کرد که آزادی در مسائل جنسی سبب شعلهور شدن شهوات به صورت حرص و آز میگردد ، از نوع حرص و آزهائی که در صاحبان حرمسراهای رومی و ایرانی و عرب سراغ داریم . ولی ممنوعیت و حریم ، نیروی عشق و تغزل و تخیل را به صورت یک احساس عالی و رقیق و لطیف و انسانی تحریک میکند و رشد میدهد و تنها در این هنگام است که مبدأ و منشأ خلق هنرها و ابداعها و فلسفهها میگردد اینها چون یک طرف قضیه را خواندهاند توجه نکردهاند که همانطور که محدودیت و ممنوعیت ، غریزه را سرکوب و تولید عقده میکند ، رها کردن و تسلیم شدن و در معرض تحریکات و تهییجات در آوردن آنرا دیوانه میسازد ، و چون این امکان وجود ندارد که هر خواستهای برای هر فردی برآورده شود ، بلکه امکان ندارد همه خواستههای بی پایان یک فرد برآورده شود غریزه بدتر سرکوب میشود و عقده روحی به وجود میآید . به عقیده ما برای آرامش غریزه دو چیز لازم است : یکی ارضاء غریزه در حد حاجت طبیعی ، و دیگر جلوگیری از تهییج و تحریک آن . اما اینکه میگویند : الانسان حریص علی ما منع منه مطلب صحیحی است ولی نیازمند به توضیح است . انسان به چیزی حرص میورزد که هم از آن ممنوع شود و هم به سوی آن تحریک شود ، به اصطلاح تمنای چیزی را در وجود شخصی بیدار کنند و آنگاه او را ممنوع سازند . اما اگر امری اصلا عرضه نشود یا کمتر عرضه شود ، حرص و ولع هم نسبت بدان کمتر خواهد بود . فروید که طرفدار سرسخت آزادی غریزه جنسی بود ، خود متوجه شد که خطا رفته است ، لذا پیشنهاد کرد که باید آن را از راه خاص خودش به مسیر دیگری منحرف کرد و به مسائل علمی و هنری نظیر نقاشی و غیره منعطف ساخت و به اصطلاح طرفدار تصعید شد . زیرا تجربه و آمار نشان داده بود که با برداشتن قیود اجتماعی ، بیماریها و عوارض روانی ناشی از غریزه جنسی بیشتر شده است . چند نکته:
- اسلام مخالف کار کردن زن نیست.
- چشم چرانی ممنوع؟چه زن چه مرد.
- ملاک در پوشش چادر نیست ولی بهترین نوع پوشش است.
- اسلام موافق سرکوب نمودن غریزه جنسی نیست.
- حجاب مانع فعالیتهای اجتماعی نیست. نگاهی به اطراف خود کنیم میفهمیم
- حجاب بیشتر از اینکه امر شخصی باشد اجتماعی و همه موظف به رعایت قوانین جامعه میباشند
تاریخ حجاب
حجاب
اطلاع تاریخى ما آنگاه كامل است كه بتوانیم درباره همه مللى كه قبل از اسلام بوده اند اظهار نظر كنیم. قدر مسلم این است كه قبل از اسلام در میان بعضى ملل حجاب وجود داشته است. از جمله در ایران باستان و در میان قوم یهود و در هند حجاب وجود داشته و از آنچه در قانون اسلام آمده سخت تر نیز بوده است، اما در بعضی مناطق نیز حجاب وجود نداشته است مثل جامعه جاهلی اعراب که حجاب نداشته اند و به وسیله اسلام در عرب پیداشده است.
ویل دورانت در صفحه ۳۰ جلد ۱۲ تاریخ تمدن (ترجمه فارسى) راجع به قوم یهود و قانون تلمود مى نویسد: «اگر زنى به نقض قانون یهود مى پرداخت چنانكه مثلا بى آنكه چیزى بر سر داشت به میان مردم مى رفت و یا در شارع عام نخ مى رشت یا با هر سنخى از مردان درد دل مى كرد یا صدایش آنقدر بلند بود كه چون در خانه اش تكلم مى نمود همسایگانش مى توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد.»
بنابراین حجابى كه در قوم یهود معمول بوده است از حجاب اسلامى بسى سختتر و مشكلتر بوده است.
در جلد اول تاریخ تمدن صفحه ۵۵۲ راجع به ایرانیان قدیم مى گوید:« پس از داریوش مقام زن مخصوصا در طبقه ثروتمندان تنزل پیدا كرد. زنان فقیر چون براى كار كردن ناچار از آمد و شد در میان مردم بودند آزادى خود را حفظ كردند ولى در مورد زنان دیگر گوشه نشینى زمان حیض كه برایشان واجب بود رفته رفته امتداد پیدا كرد و سراسر زندگى اجتماعى شان را فرا گرفت، ... زنان طبقات بالاى اجتماع جرات آن را نداشتند كه جز در تخت روان روپوشدار از خانه بیرون بیایند ... زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردى را ولو پدر یا برادرشان باشد ببینند. در نقشه ایى كه از ایران باستان بر جاى مانده هیچ صورت زن دیده نمى شود و نامى از ایشان به نظر نمى رسد...»
چنانكه ملاحظه مى فرمایید حجاب سخت و شدیدى در ایران باستان حكم فرما بوده، حتى پدران و برادران نسبت به زن شوهردار نامحرم شمرده مى شده اند.
در اسلام نیز با دستور صریح قرآن، حجاب برقرار شد: عایشه همواره زنان انصار را اینچنین ستایش مى كرد: «مرحبا به زنان انصار. همینكه آیات سوره نور نازل شد یك نفر از آنان دیده نشد كه مانند سابق بیرون بیابد. سر خود را با روسریهاى مشكى مى پوشیدند. گویى كلاغ روى سرشان نشسته است.»[۱]
به هر حال گسترش حجاب قبل از اسلام به گونه ای بوده است که عده ای با شناخت اندک از اسلام و عدم توجه به دستور صریح حجاب در قرآن، حتی حجاب مسلمانان را تحت تاثیر ایرانیان و رومیان دانسته اند:
«كنت گوبینو» در كتاب سه سال در ایران نیز معتقد است كه حجاب شدید دوره ساسانى، در دوره اسلام در میان ایرانیان باقى ماند. او معتقد است كه آنچه در ایران ساسانى بوده است تنها پوشیدگى زن نبوده است بلكه مخفى نگه داشتن زن بوده است. مدعى است كه خودسرى موبدان و شاهزادگان آن دوره به قدرى بود كه اگر كسى زن خوشگلى در خانه داشت نمى گذاشت كسى از وجودش آگاه گردد و حتى الامكان او را پنهان مى كرد زیرا اگر معلوم مى شد كه چنین خانم خوشگلى در خانه اش هست دیگر مالك او و احیاناً مالك جان خودش هم نبود.
به هر حال آنچه مسلّم است این است كه قبل از اسلام حجاب در جهان وجود داشته است و اسلام مبتكر آن نیست، اما اینكه حدود حجاب اسلامى با حجابى كه در ملل باستانى بود یكى است یا نه، و دیگر اینكه علت و فلسفهاى كه از نظر اسلام حجاب را لازم مى سازد همان علت و فلسفه است كه در جاهاى دیگر جهان منشأ پدید آمدن حجاب شده است یا نه، محتاج بحث است.
* برگرفته از مجموعه آثار استاد شهیدمطهرى، ج۱۹، ص۳۸۶.